تاتی تاتی
یه روز خوب خدا سپهر بلند شد از جا جیغ می زد ومی خندید او شروع کرد به تاتا می خورد زمین پا می شد سپهر خسته نمی شد می افتاد و می خندید دوباره سرپا می شد مامان جون مهربون با با بالب خندون کف زدن های اونا &n...
نویسنده :
مامانی
23:40
حاضرجوابی
سپهر در حال خرابکاری من:نکن پسرم سپهر:بد من :خودت بدی سپهر:توبد توبد عموعلی:توبد سپهر:بچه بد تو بد عموعلی :توبد سپهر:باباته من: عموعلی: باباحمید: سپهر: ...
مسافرت مادروپسری
پسرنازم من وشما واسه اولین بار به یک سفر نه چندان کوتاه رفتیم که خیلی هم بهمون خوش گذشت .از اونجایی که بابایی نمی تونست مرخصی بگیره من وشما به دعوت عمه صدیق وعموعلی با قطار رفتیم تهران خونه عمه البته عمو وحید هم باهامون اومد توی مسافرت شما خیلی پسرخوبی بودی واصلا اذیت نکردی بقیه مسافرت به روایت تصویر: &...
نویسنده :
مامانی
17:51
اولین ها
اولین ها همیشه خیلی شیرینن اولین لبخند اولین دندون اولین تولد و.... امشب یکی دیگه از اون اولین ها رو تجربه کردم وکلی کیف کردم با تمام وجودم احساس خوشحالی کردم سپهرم برای اولین بار ایستاد واسش شمردم 1 2 3 ..... 35 آفرین هوراااااااااااااا پسر نازم امیدوارم تو راه زندگیت همیشه قدمهای محکم برداری
نویسنده :
مامانی
23:14
جشن تولد یکسالگی
اولین جشن تولد پسر نازم با یک روز تاخیر روز 24 مهرماه برگزار شد بعد از کلی تحقیق وبررسی تم رنگین کمان به تصویب رسید واز یک ماه جلوتر مقدمات کار آماده شد که با کمک دایی محمد به سرانجام رسید .به همه خیلی خوش گذشت فقط سپهر خان بعد از بریدن کیک خسته شدن وبا مهمونا عکس نگرفتن وتشریف بردن لالا که البته به پسرم حق می دم خیلی خسته شدی انشالله سالهای بعد جبران می کنی وبقیه تولد به روایت تصویر.... &nb...
نویسنده :
مامانی
10:11
فرشته یک ساله من
ماه زندگیم..فرشته کوچکم ..یک ساله شد به همین زودی دلم برای همه 365 روزی که با هم گذراندیم تنگ شد!..365 روزی که جزو بهترین و شیرینترین لحظه های عمرم بود... پارسال در چنین روزی پر بودم از هیجان..و انتظار برای دیدن روی ماهش و حالا یک سال است که به لطف وجود پربرکتش... مادر شده ام و مادری کرده ام.. خدایم..شکر برای بودنش..سلامتیش..خنده هایش..و همه لحظات بکر مادرانه ای که او خالقش بود..پسرک شیرین دوست داشتنیم تولدت مبارک پسر پاییزی من ...
نویسنده :
مامانی
8:45