سپهرجونسپهرجون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

کودکانه های سپهر

عروسک من

1392/11/16 18:41
نویسنده : مامانی
170 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزدل مامان روزهای زمستون داره باسرعت سپری میشه وبه بهارنزدیکترمی شه وبا گذشت هرروز تو بزرگتروشیطون تر می شی این روزادایم دلت می خواد یه نفر بشینه وباهات حرف بزنه وبازی کنه وتو هم براش بخندی گاهی هم توی تشک بازیت مشغول لگدپرونی می شی باهرلگدی که می زنی عروسکابه حرکت درمیان وتو هیجانی می شی ومحکمتر ضربه می زنی بعضی وقتها هم باهاشون حرف می زنی جدیدا دستت رو دراز می کنی تا بگیریشون البته با مشت بسته.ازتفریحات مورد علاقه دیگه ات هم دست خوردنه اون هم به طریقه دو مشتی با چنان اشتهایی دست می خوری که آدم هوس می کنه یه کم دست بخوره ببینه چه مزه ای میده .وقتی باهات پخ پخ بازی می کنم با صدای بلند می خندی قهقههوقتی هم من با صدای بلند بهت می خندم از خنده ریسه می ریخنده در این مواقع مامان سعی می کنه خویشتن دار باشه واز قورت دادنت خودداری کنه نیشخند.وقتی هم که غذا می خوریم آنچنان با حسرت نگاه می کنی وآب دهان قورت می دی که غدا از گلومون پایین نمی ره بعضی وقتها هم شروع می کنی به گریه وزاری که منم می خوامممممممممم.گریهعلاقه زیادی هم به تماشای تلوزیون داری اونهم از نوع اخبار مثل پدر گرامی

خلاصه که خیلی خوردنی وناز شدی ومن دلم نمی خواد این روزا تموم بشه راستی پسرم بعضی وقتا توی حرف زدنات می گی مامااااااا منم کلی ذوق می کنم وقربون صدقت می رمقلب

     

                                                                    

   به به چقدخوشمزه اس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نگار
4 اسفند 92 9:13
نه مامانش!!!!!!!!!!نخورش..بذار من اول بیام ببینمش بعدا اگه خواستی قورتش بده
مامانی
پاسخ
باشه نمی خورم ولی قول بده زودتر بیای