ختنه گل پسر
پسرم تو بیست روزه گیت بلاخره بابایی راضی شد شما رو ببریم ختنه کنیم منم که اصلا دلم نمیومد شما رو سپردم به مامان جون و بابایی واونا شمارو بردن بیمارستان موسی بن جعفر .اول یه آمپول بی حسی میزنن که یه کوچولو گریه می کنی وبعداز بیحسی ختنه شدی که زیاد اذیت نشدی منم تو خونه مامان جون کلی استرس داشتم تا اینکه اومدی وهنوز خواب بودی بعد از یک ساعت که اثر آمپول از بین رفت گریه هات شروع شد ولی دیگه پسرم راحت شدی اون شب یه کم گریه کردی و دیگه تموم شد
سپهر: اعصابم داغونه آخه چلا بدون هماهنگی آمپولم زدین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی